| جای آن دارد که بارد آسمان خون بر زمین | در عزای سیّد سجّاد، زین العابدین |
| آنچه او دید از جفای کوفیان و شامیان | کافرم گر هیچ کس دیده است ظلمی این چنین |
| سی و شش سال از پس قتل پدر در کربلا | روز و شب کاری نبودش غیر زاری و غمین |
| گاه برنی جلوه گر دیدی سر پاک حسین | گاه خوردی تا زیانه از غلامان حَصین |
| خویش را از اهل دین خواندند آن بی دین گروه | وانگهی بستند در زنجیر کین، سلطان دین |
(نصیر اصفهانی









